غم دو دیده پر خون ما کجا داری؟


به سرمه چشمی و چشمی به توتیا داری

ز برق و باد گرو می برد به گرمروی


ز عذر لنگ، سمندی که زیر پا داری

شراب ما سر منصور را به چرخ آرد


تو زود مست کجا ظرف جام ما داری؟

گره ز غنچه تصویر باز کرد نسیم


تو از حجاب همان بند بر قبا داری

دلم به حال تو ای سینه سخت می سوزد


که خانه پهلوی آتش ز بوریا داری

رسد چو حادثه ای با فلک درآویزی


همیشه طعنه طوفان به ناخدا داری

غم گرفتگی دل چه می خوری صائب؟


ز خامه شکرافشان گرهگشا داری